یسناگلییسناگلی، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 14 روز سن داره
آرش کوچولوآرش کوچولو، تا این لحظه: 7 سال و 11 ماه و 11 روز سن داره

گنجشکک اشی مشی

مسافرت

سلام  وتبریک مجدد سال نو عید امسال عجب مسافرتی داشتیم ما سه نفر ! 26 اسفند از خونه زدیم بیرون تا14 فروردین ........تابحال سابقه نداشته انقدر از خونه زندگیم دور باشم . خلاصه اش کنم........... 28ام راهی بندر عباس شدیم سال تحویل با مامان بابامو ,مامان باباشو ,داداشامو ,خانواده داداشش,همگی رفتیم لب دریا که خیلی هم خوش گذشت. دو روز بعد رفتیم قشم ودو روز اونجا موندیم...................... .........روز ششم بود که قرار شد بریم شیراز و راهی شدیم .2ساعت بعداز خروجمون از بندر داداش جونم زد زیرش که شیراز نمیریم ومن کار دارم باید به کارام برسم از اونجایی که شوهری 15 روز اول سال رو برنامه سفر ریخته بود و مرخصی داشت واز همه مه...
15 فروردين 1393

آخخخخخخخخخخ جووووووون مسافرت

آخ جوووووون ....... آخخخخخخخخخجوووووووون.......... امروز ظهر داریم میریم پیش مامانم اینا که از اونجا هممون با هم بریم مسافرت بندر عباس خونه عموی یسنایی..... البته با ماشین......... دعا کنین این سری چیزی گم نکنم . آخه اردیبهشت که رفتیم شمال موبایلم با تمام عکسای از تولد تا یک سالگی یسنا وپوشه عکس مامانی ودختری که تو موبایلم درست کرده بودم با 300 تا عکس از خودم ویسنا همش پریییییییید ...یعنی یسنا خانوم پروووووووندش بیرون و گم شد........ امیدوارم این دفعه لپ تاپ رو نندازه بیرون از ماشین.......... پیشاپیش چهار شنبه سوری و سال نو همه مبارک ........ برای همه آرزوی سلامتی میکنم .............مخصوصا اونایی که میرن سفر .انشاالله ی...
26 اسفند 1392

بازیهای یسنا گلی

از چند شب پیش که رفتیم دکتر و یسنا برای اولین بار بدون لجبازی راضی به معاینه شد,هر روز دکتر بازی میکنه چون معمولا دکترا بچه ها روی تخت به حالت دراز کشیده معاینه میکنن,یسنا میره روی اوپن آشپزخونه دراز میکشه و منم بااااااایددددددددد بشم دکتر.!!! هروقت من توآشپزخونه آشپزی میکنم یسنا خانومم صندلی رو میکشه جلوی سینک ظرفشویی و اونم آشپزی میکنه ,اینجوری: کلا بدون دستمال آشپزخونه روی سرش خاله بازیها بهش خوش نمیگذره.   ...
24 اسفند 1392

تو یه هنرمند کوچولویی............

چند وقتی بود کمتر برات نقاشی میکشیدم تا اینکه متوجه شدم چیزایی رو که از روی نقاشی یاد گرفتی مثه اسم رنگها واشکال هندسی رو کم کم داری فراموش میکنی و علاقه ت به نقاشی کم شده مثه همیشه وابسته مداد رنگیهات ودفتر نقاشیت نیستی . برا همین تصمیم گرفتم دوباره برات نقاشی بکشم البته به کمک خودت: یه دایره میکشم وهر سری یکی از اعضای صورتو حذف میکنم وازت میخوام خودت بگی این صورت چی کم داره وتکمیلش کنی .قربونت بشم خییییییلی باهوشی .... یه دایره کشیدم با دوتا گوش ومو .....توقع داشتم بگی چش نداره ......دهن نداره ......که بلافاصله تا نگاهش کردی گفتی :" گوشبایه ندایه " اخه خودتم یه لنگ گوشواره ات در اومده..........عززززززززززیزززززززززم ...
24 اسفند 1392

مثبت انتقاد کنید....!!!

 "انتقاد ,از منجلاب گوهر بیرون کشیدن است." -یادش بخیر یه استادی داشتیم همیشه میگفت : "انتقاد یعنی کشیدن گوهر از منجلاب ." میگفت :انتقاد فقط گرفتن ایراد کار یک نفر , وگوشزد کردن نقاط ضعف اون فرد نیست .اگر میخوایین انتقادتون سازنده باشه ,بدون اینکه به کسی بر بخوره اینقدر نقاط قوت طرف رو بهش بگین و از خوبی های کارش تعریف بکنید ,که متوجه بشه هر چیزی رو که شما تعربف وتمجید نکردید یا نسبت بهش بی تفاوتین , حتما یه ایرادی داشته وبرای جلب رضایت شما دنبال ایراد کارش میگرده واونو رفع میکنه . حالا اگه طرف مقابل یه " کودک " باشه, با یه ذهن بکر ودست نخورده ,وانتقاد ها از طرف "پدر ومادر" این ک...
21 اسفند 1392

بدون شرح.....!

دیدن مطالب داخل کتاب در ادامه مطلب:   این عکسا هم یه عالمه حرف تو دل آدم میذارن ............ ولی وقتی می بینی شون فقط وفقط آههههههههه..........میکشی...! ...
21 اسفند 1392

قصه یسناگلی وخانوم دکتر

این قصه رو برای دختر گلم مینویسم تا وقتی بزرگ شد بخونه .                                      یکی بود یکی نبوووووووووووووووووود ..................غیر از خدای مهربووووووووووووووووون .............. هیچکس هیچکسی نبوووووووووود......... یه دختری بود اسمش یسنا بوووووووود .......... یسنا کوچولو از دکتر خیلی میترسید وهروقت بامامانش میرفتن دکتر اینکارارو میکرد: به محض دیدن دست خانوم دکتر که از بیرون اتاق دیده میشد,خودشوعقب میکشید وجیغ وداد م...
20 اسفند 1392

تناقص ضرب المثل ها

تا حالا دقت کردین ;بعضی از ضرب المثل ها تو فرهنگ ما با هم تناقض دارن ؟ خیلی وقته ذهنم مشغول این تناقضات شده برای همین تصمیم گرفتم اینجا بنویسمشون: -از یه طرف میگیم :"سالی که نکوست از بهارش پیداست",یعنی از همون اول مشخصه که فلان کار خوب پیش خواهد رفت یا نه. ازطرف دیگه میگیم:"جوجه رو آخر پاییز می شمارند"........!معنییش دقیقا عکس قبلیه یعنی: نتیجه, آخر کار مشخص میشه ,یا بقولی: "شاهنامه آخرش خوشه!" یامیگیم : -"هیچ کس نمیگه دوغ من ترشه ! "....................وهمچنین میگیم:"مرغ همسایه غازه! " میگیم : -"تا نباشد چیزکی ,مردم نگویند چیزها!"..............
20 اسفند 1392