یه کاسه گیلاس جلوش گذاشته بود و میخورد ...البته گیلاسا رو برا هممون اورده بودم و چون دلش درد نگیره نمیخواستم زیاد به اون بدم و خودم یواشکی تا غافل میشد از گیلاسا میخوردم . ولی باباش که گیلاس دوست نداره فقط میگفت :اینقد نخور بابا دلت درد میگیره . آخرش به باباش گفتم دو سه تا ازش بگیر تا زود تموم شه زیاد نخوره , تا باباش گفت :یسنا جون دو تا گیلاسم به من بده ,یسنا جواب داد: "بیا شما بده دیت درد میگیره(برا شما بده دلت درد میگیره ) " و دو تا داد به من یکی از شوهر عمه هاشو خیلی دوست داره (آقا رضا).وقتی میان خونمون آقا رضا همیشه فقط رو یکی از مبلا میشینه . بعضی وقتا که مهمون دیگه ای داریم که رو اون مبل میشینه یا...