خدای خوبم,ممنونم.........ممنون!
امروز ,ساعت 3 بعداز ظهر .دقیقا موقع استراحتمون بود, که یه دفه یه صدای بلند به گوشمون خورد ; صدای شیشه .........شکستن ظرف......... و افتادن و ریختن چیزی!!! بله .........صدای افتادن کمد یسنا بود رو خود یسنا! باورم نمیشد............ !با شنیدن صدا خودمو که تو اتاق بغلی بودم با جیغ و و حشت رسوندم تو اتاق یسنا ... سر و گردن یسنا زیر کمد بود! و گریه میکرد ... نمیدونم چطوری کمد رو از رو سرش برداشتم... ! توقع دیدن یه صورت خونین و مالین و یه گردن شکسته رو داشتم...! ولی قربونش برم خدا رو ... بچم هیچیش نشده بود !!! قسمت دکور کمدش که سبکه افتاده بود رو سرش... باورم نمیش...