یسناگلییسناگلی، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 8 روز سن داره
آرش کوچولوآرش کوچولو، تا این لحظه: 7 سال و 11 ماه و 5 روز سن داره

گنجشکک اشی مشی

بیاد ایام قذیم

 

 

«خدایا! آهنگ صدایم را در پیشگاه پدر و مادر آرام و فرود آمده قرار ده و سخنم را برای آنان گوارا و دل‏نشین ساز.»

ورزش_جایزه

یکی دو ماه پیش با آرش و یسنا رفتیم پارک،  آرش ورزش کردنو خیلی دوس داره و مدام تو خونه ورزش میکنه، توی پارک هم رو چمنا شروع کرد به ورزش کردن، خلاصه ورزشش تموم شد و بعد چند دقیقه یه آقایی اومدن نزدیک و گفتن من تز کار پسر شما خیلی خوشم اومده خیلی خوب ورزش میکنه، برا همین میخوام جایزه بهش بدم، من منتظر شکلاتی کیکی چیزی بودم که اون آقا شرمندمون کردن و یه ده هزار تومانی تقریبا نو به آرش جایزه دادن🥰🥰🥰 ...
9 مهر 1400

این روزای آرش...

صبح از خواب بیدار شده بود. از پشت پنجره صدای جیک جیک پرنده می اومد‌‌ آرش گفت:"مامان پاشو فک کنم امروز روز خوبی میاد باشه چون  گنجشکا برامون آواز خوندن.!" 🤗🤗🤗🤗🤗          ************************* بدون اینکه این جمله رو قبلا جایی شنیده باشه، هر روز وقتی می بینه کلی از صبح گذشته، میگه:"چقد زود دیر شد."!!! فک میکنم قابلیت شاعر شدنو داره😉        **************************** قدیما بچه ها رو از خدا میترسوندن؛ همیشه می گفتن اینکارو نکن خدا کورت میکنه. می بردت جهنم و....  مامان فاطمه هم یه روز به آرش گفتن این کارو نکن که خدا.... (یکی از همین حرفا...
9 آذر 1399

رادیولوژی

سر شبی با آرش و ترانه با هم می دویدن ترانه افتاد رو دست آرش، آرش هم با مشت محکم زد به پهلوی ترانه🤦‍♀️ ترانه جیغ کشان آرش دنبال فکری برای توجیح آرش میگه خب اون محکم خودشو انداخت رو دستم، استخون دست من الان شکسته، درد میکنه حالا بیایین تا عکس استخون  دستمو نشونتون بدم که چجوری شده‌‌؛ واینم از استخون دست آرش که توسط خودش عکسبرداری شده شکستگی بوضوح دیده میشه تو عکس🤔🤔😁😁😉😉😉 ...
28 آبان 1399

نمایشگاه اثار هنری

خوبه که تو به نقاشی علاقه نداری وگرنه چی میکشیدی،دختر هنرمند مامان😘😘😘😘 ​​​​​​ دختری در قفس😁 و حالا چند اثر از هنرمند دیگر ما...😉 ولی تو پارک نزدیک خونمون ترن نداریم ما که!!!!!! دریا و کف دریا و یک کشتی در حال سفر! عجب منظره ای! پدر که فنی باشه پسر میشه این! ماه وخورشید و ستاره و  ابر و حتی کلاغای اسمون همه جمعن! اینم اولین نقاشی تمام رنگی در اوقات تنهایی یک هنرمند کوچک بدون اینکه کسی توی ذهنش مداخله کرده باشه! یه گل نارنجی که پروانه نشسته روش یه خونه با دودکش و پله و پنجره(خانه سبز😍)چهارتا رنگین کمان و ابرهای قهوه ای و خورشیدی که انگار فقط به این خ...
29 مهر 1399

گناه کودکانه

من :آرش جون پسرم نون رو نباید پرت کنی مامان گناه داره ارش : خب پس وقتی میخوریمشون دردشون میگیره بیشتر گناه دارن. دیگه نخوریمشون؟ (اخه همین گناه داره چیه افتاده سر زبونا.مدام باید بخاطر گفتنش به این دهه نودیا جواب پس بدیم)
23 مهر 1399

ناهار چی داریم؟

من:یسنا ناهار چی درست کنم؟ *:نمیدونم مامان جون ،هر چی خودت دوس داری. آرش(با جدیت و قاطعیت تمام) :مااااماااااان !حالا بذار بابا یه حیوونی چیزی چکار(شکار) بکنه ،بیاره خونه، بعد تو ناهار درست کن ای خدا ،من چکار کنم ؟ چجوری به آرش بفهمونم که ما شکارچی نیستیم؟🙀
26 تير 1399

شکارچی!

در حال ناهار خوردن: آرش:مامان اینا ماهی ان؟ -:نه !گوشت مرغن. *:مامان این ماهی ها رو بابا شکار کرده؟ -:😑آره مامان جون بابا شکار کرده!!! حالا ناهارتو بخور *:مامان،اینا گوشت ماهی بودن دیگه؟ مگه نه؟ -:😒آره مامان جان ماهی بودن!!!!حالا ناهارتو بخور😩 *:مامان ،حالا که امروز گوشت ماهی خوردیم،میشه فردا گوشت فیل درست کنی؟؟؟؟؟؟😋😌 -:😰 باشه عزیزم! 😒 ،میگم بابا شب بره یه فیل شکار کنه!!! 😣 فردا برات درست کنم!!! 😖😖😖😖 و در آخر من:محمد آقا  شب یه فیل شکار کن بیار خونه تا فردا بار بذارم!!!!😌 محمد آقا:باشه !حتما!☺ این یکی از مکالمات روزمره منو آرش سر سفره در سال 2020 می باشد!   ( حس انسان...
2 تير 1399

تناقض دختر پسری!

این چیه؟؟ خب معلومه یه گیره موی صورتی زنانه!     مال کیه؟؟ نه مال منه نه مال یسنا! این گیره رو روزی که با یسنا و آرش رفتم برا یسنا ، کش مو بگیرم ، دل آرش ما رو برد و پاشو کرد تو یه کفش که من اینو میخوام !!!😰 خوایش میکنم برام بخر!!!!!!   آخه چرا؟؟؟؟؟🤔 فقط چون وقتی از هم بازش میکنه دندونه هاش میزنه بیرون!!!!😑 مثه یه ماهی بزرگ که دهنشو باز میکنه و دندونای تیز داره !!!😮 بله! تو خونه ما و هر جای دیگه، هر چیزی که ذره ای شباهت داشته باشه به حیوانات و از این طریق قوه تخیل آرش رو تحریک بکنه، میشه جذاب ترین !!!🙄😆 ...
23 ارديبهشت 1399
1236 12 10 ادامه مطلب

خلاقیت = آرش+دایناسور+نقاشی

آرش دیشب خیلی یهویی  سه تا دایناسوراشو با یه خودکار و کاغذ زده بود زیر بغلش،  آورده پیشم و میگه میخوام این دایناسورا رو  بذارم زیر کاغذ از روشون بکشم!!!!!!😂😂😂😂   عاشق خلاقیت و فکرش شدم.🤗🤗 اما آخه  این راهش نبود که خودم رفتم نشستم و دایناسور رو با فاصله از کاغذ گرفتم و آرش از روی سایه، دایناسور کشید!!😏😏 و نتیجه این شد: امروزم که باب اسفنجی دیده، گیر داده من همگربر میخوام😆 ...
15 ارديبهشت 1399