پسر است دیگر...
عکسای اینستا رو میدیدم که آرشم اومد؛ رسیدیم به عکس یه خانوم خوشکل با شال سنتی تویه مکان سنتی؛
+مامان ،این میشه ژَن من باشه؟!!!👦
_که چکارش کنی؟!😞
+دوشش(دوستش)بدارم!
_خب اون چکار کنه؟!
اتاب باژیامو (اسباب بازی) از تو هال جم بکنه؟!🙄
.
.
.
.
.
.
.
.
عکس پروفایل دختر داییم عاطفه رو آوردم که دختر کوچولوی نازش،بارانا،رو ببینه ذوق کنه،رسیدیم به عکسی که عاطفه از خودشو بارانا گذاشته بود؛
+شب(صبر) کن ردش نکن،میخوام نگاش بکنم.☺
_عزّیزّم🤗 بارانا رو دوس داری؟
+[با اشاره به عاطفه] نه. اینو دوش دارم.اوزگه(خوشکله)!!!میخوام نگاش بکنم.
و همچنان بعد از یکی دو دقیقه در حال تماشای عاطفه؛
+مامان هادت باشه عه روز بریم اونه اینا،من خیلی اینو دوشش بدارم!!!😊😊
_باشه یادم می مونه که یه روز بریم خونشون🤔🤔😑😑
"ینی میخواد از نزدیک دید بزنه؟؟؟!!!"😯😞
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی