شوخی با مامان....
چند وقتیه یسنا شوخی کردن رو خوب یاد گرفته و ابتکاراتی هم در این زمینه داره...
مثلا;
شعر یه توپ دارم قلقلیه رو اینجوری میخونه:
"یه مامان دارم قلقلیه سورت و سیفید و آبیه
من این مامانو میزنم نمیدونی تا هوا میره
من این مامانو نداشتم مشقامو خوب نوشتم
بابام بهم عیدی داد این مامان قلقلی رو داد"
یه شعر دیگه هم که میخونه البته شوخی نیست:
"خونه خونه بوی مامانمو میده......
خونه خونه بوی بابامو میده......
خونه خونه بوی منو میده..."
****************************************************
میاد با دستاش چشا و لبا و کلا صورت منو یا میکشه... یا مچاله میکنه... و از حالت طبیعی در میاره ....!خودشم کر کر میخنده...!
*****************************************************
تازگیام یاد گرفته مثه کلاه قرمزی سلام میکنه:(سالایم ..... سیلیم...)