یسناگلییسناگلی، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 15 روز سن داره
آرش کوچولوآرش کوچولو، تا این لحظه: 7 سال و 11 ماه و 12 روز سن داره

گنجشکک اشی مشی

سرگرمی بچه های من

1395/7/7 11:33
نویسنده : مامان مهلا
266 بازدید
اشتراک گذاری

مسال یسنا جونم میره مهد کودک در واقع پیش دبستانی 1 

عااااااشق مهد رفتنه به حدی که پارسال دو سه بار ساعتی میبردمش مهد اما امسال دخترم دیگه بزرگ شده و هر روز میره مهد 

و در حال حاضر بزرگ ترین سرگرمیش همین مهد رفتنه و وقتی میاد کلی حرف داره که با مامانش بزنه از جمله کارایی که تو مهد میکنه...

خدا کنه تا آخر سال همین جوری باشه

 

 

 

و اما سرگرمی گل پسر چهار ماهه مامان این روزا چیه؟

یه تیکه پارچه ....که معمولا شال خودمه و اگه روش بندازم نیم ساعتی باهاش ور میره و می پیچوندش دور دست و پاشو و کلا وقتی چیزی روش باشه دیگه از گریه خبری نیست و حتی همین جوری خوابش میبره بدون شیر خوردن

نا گفته نمونه که یکی دیگه از سرگرمیای آرش ما گوش دادن به آهنگای آرومه البته خوردن پستونک در کنار این دو سرگرمی باعث میشه بیشتر بهش بچسبه و حال کنه ...

 

پسندها (2)

نظرات (5)

ستاره
27 مهر 95 19:43
سلام عزیزم .. خوبی .... نمی دونم من و یادت هست یا نه چون وبمو حذف کردم.. الان اتفاقی وارد وبت شدم ولی وقتی دیدم یه پسر کو چولو هم داری کلی خوشحال شدم تبریک میگم عزیزم .. منم دخترم 9 ماهه هست اسمشم زهرا .. اصن دیگه وقت نمی کنم بیام نت .. یادش بخیر ااون روزایی که با هم چت می کردیم انشاالله همیشه خوش باشید عزیز دلم .. بووووووووسسسس
مامان مهلا
پاسخ
سلاااااااااام خوووووبی مگه میشه یادم نباشه .واااااااااااااای مبارک باشه کوچولووووووت نمیدونی چقد خوشحال شدم که گفتی بچه داری خداااا رووو هزار مرتبه شکر انشالله خدا برات حفظش کنه وای که چقد انرژی گرفتم از دیدن پیامت راستی چی شد یهو بی خبر حذف کردی و رفتی؟چن بار هی رو لینکت میزدم که ببینم واقعا رفتی یا من اشتباه میکنم دیدم واقعا رفتی اونم بی خبر ولی الان که پیامتو دیدم از ته دل میگم خییییییعلی خوشحال شدم دعا میکنم که همیشه خدا نگهدار خودت و زهرا کوچولوت باشه بازم بهم سر بزنیاااااااا
شادی
1 آبان 95 14:55
خدا رو شکر که یسنا گلی با مهد کودکش خوب کنار اومده و ازش لذت میبره. ماشالا آرش جون هم انگار آرامو خوش خلقه . عکس جدید ازش بزار . مواظب خودت و فسقلی هات باش دوستم
مامان مهلا
پاسخ
سلام آره مهد رفتنو خیلی دوس داره و خدارو شکر مشکلی تو این مورد نداشتم تا الان آرشم که بعله با هر کی معاشرت میکنه یه خنده میگیره ده تا تحویل میده باشه خانومی عکس فرصت بکنم حتما آپ میکنم ممنون که بهم سر زدی چند روز پیش اومدم وبت پیامم گذاشتم اما کد امنیتی رو متاسفانه قبول نمیکرد ما به یادتون هستیم
ستاره
22 آبان 95 13:12
سلااااام عزیزم ... منم خیلی خوشحال شدم که دوباره پیدات کردم .. خدا نگهدار کوچولوهای دلنشین شما هم باشه عزیزم و همچنین نگهدار شما ... والا من تا سه ماه و نیم بارداریم وب و مینوشتم و خاطرات بارداریمو ثبت میکردم اما بعدش استراحت مطلق شدم طوری که سه بار بیمارستان بستری شدم هر بار دو روز و علایم زایمان زودرس داشتم و دکتر گفت نباید حرکت کنی واسه همین رفتم خونه مامانم و فقط برای دسشویی و حموم پا میشدم اونم خیلی با مراقبت واسه همین وقتی رفتم خونه مامانم دیگه نت نداشتم یعنی دیگه شرایطم طوری بود حال و حوصله نوشتن هم نداشتم چون فقط باید دراز میکشیدم و اجازه نشستن نداشتم واسه همین دیگه وبم نصفه مونده بود منم دیگه آخرای بارداریم گفتم تا الان چیزی ننوشتم دیگه هم سختیم میگیره بنویسم همه رو .. اومدم وبمو حذف کردم ... ولی خداییشم با بچه کوچیک اصن وقت نمیشه که پای سیستم بیام الان پیامتو چند روز پیشا خونده بودم ولی نتونسته بودم جواب بدم الان دیگه زهرا خوابید منم گفتتم بیام پیش دوست عزیزم خبری بگیرم .. خب خودت خوبی ؟؟؟؟ یسنا جونم خوبه ؟ پسر گلت خوبه ؟؟ زهرای منم دیگه سه روز دیگه نه ماهش تموم میشه .. دعا کن براش یفلاکس شدید داره داره دارو میخوره یعنی فک کن اگه دارو نخوره نه غذا میخوره نه شیر .. دکترای الان بدرد نمیخورن چند تا دکتر بردمش از سه ماهگی هیچ کدوم دارو ندادن وضعش بدتر شد تا اینکه یه ماه پیش یه جا بردمش اون دکتر به من یه دکتر گواش معرفی کرد بهم دارو داد الان دارو هاش و میدم خداروشکر کمی بهتره یعنی بازم شیر و بیشتر تو خواب میخوره تو بیداری با بازی نهایت 1 پیمانه میخوره .. ولی غذاش و بهتر میخوره .. ببخش سرت و خیلی درد آوردم عزیزم پر حرفی کردم ... اگه دیر به دیر میام ناراحت نشی عزیزم سلاااام خانووووم خدا نگهدار تو و کوچولوت هم باشه ان شالله مشکل رفلاکسش هم به زودی حل میشه نگران نباش بعضی بچه ها رفلاکس رو دارن که به مرور زمان حل میشه ...اگه داروی تقویتی بهش بدی چی ؟دکترش چیزی درین باره نگفته؟که هم اشتهاش باز شه هم وزن بگیره‌... یعنی زمانی که وبلاگ داشتی درباره بارداریت مطلب می نوشتی؟؟ پس چرا من در جریان نبودم.... شاید نتم قطع بوده! فقط میدونم یه روز اومدم وبت که دیدم حذف کردی حتی چند بار وبتو باز کردم که مطمئمن بشم اشتباه نکردم اما دیدم واقعا رفتی راستش اولش یه کم دلخور شد که قبلش پیامی چیزی برام نذاشتیاما با خودم گفتم شاید اینجوری صلاح دیدی....همیطوری هم بوده طبق گفته های خودت وااااای چه حاملگی سختی داشتی!!!خدا رو شکر که همه چی ختم به خیر شده... به هر حال از دیدن دوباره ت خیلی خوشحالم ای کاش دوباره یه وب ایجاد میکردی تا بتونم زهرا جونوببینم... منم وقتی آرش رو حامله شدم دیگه کمتر میومدم نی نی وبلاگ البته حالا که یاد گرفتم با موبایل چطوری عکس آپلود کنم میام ... تو هم یه وب درست کن فوقش زود به زود آپ نمی کنی اما دلم خوشه که دوستم هست
مامان مهلا
پاسخ
وااای اول مثه اینکه پاسخم با پیام تو قاطی شده...
ستاره
28 آبان 95 13:12
سلااام جیگر خوبی بچه های گلت خوبن ؟ شاید اون وب قبلیمو تو دیده بودی شاید وبی که مال بارداری زده بودمو ندیده بودی فقط مال بارداری بود از اول که چطور باردار شدم تا ماه سوم بارداری منظورم از چطور باردار شدم عمل همسرم بود که مشکل داشت بعد معجزه شد خودمم یادم نیست که تو وبم بودی یا نه مال حاملگی رو آلزایمر دارم به هر حال ببخش اگه یهو و بی خبر رفتم شرمنده حوصله وب رو ندارم ولی شمارمو میدم تو تلگرام هستم هرزگاهی میام اگه تلگرام داری اونجا عکس میدم برات البته اگه دوست داری عزیزم .. اجبار نشه برات برو خصوصی
مامان مهلا
پاسخ
نمدونم والا چطور شده که ندیدم راستشش منم خیلی کم میام تلگرام الانم از بیکاری یه بسته اینترنتی خریدم شاید بتونم بیشتر بیام وقت کردم حتما بهت سر میزنم ممنون که اعتماد کردی و شماره تو گذاشتی
ستاره
28 آبان 95 13:19
در مورد داروی ویتامینی والااا زهرا اشتها داشت ولی نمی تونست بخوره یعنی گرسنگی داره گرسنه میشد اما نمی تونست غذا رو بخوره ... الان یه هفته هست که دکتر گوارش بهش دارو داده یکی قرص نکسیوم مال کنترل اسید معده و شربت رانیتیدین و موتیلیوم برای معده که حالا فعلا خدا رو شکر خوبه ... تقویتی فقط همون مولتی ویتامین که از شش ماهگی همه بچه ها میخورن رو میخوره دیگه .. آخه زهرا اگه غذا بخوره وزن میگیره چون نمی تونست بخوره وزن نمیگرفت .. دو ماه اول خیلی خوب وزن گرفته بود .. ولی از سه ماهگی دیگه فقط ماهیی 100 یا 200 وزن میگرفت زهرا بیدار شد فعلا بای جیگرررر .. گلاتو ببوس
مامان مهلا
پاسخ
پس ان شاالله با مصرف دارو خوب میشه