تو یه هنرمند کوچولویی............
چند وقتی بود کمتر برات نقاشی میکشیدم تا اینکه متوجه شدم چیزایی رو که از روی نقاشی یاد گرفتی مثه اسم رنگها واشکال هندسی رو کم کم داری فراموش میکنی و علاقه ت به نقاشی کم شده مثه همیشه وابسته مداد رنگیهات ودفتر نقاشیت نیستی .
برا همین تصمیم گرفتم دوباره برات نقاشی بکشم البته به کمک خودت:
یه دایره میکشم وهر سری یکی از اعضای صورتو حذف میکنم وازت میخوام خودت بگی این صورت چی کم داره وتکمیلش کنی .قربونت بشم خییییییلی باهوشی .... یه دایره کشیدم با دوتا گوش ومو .....توقع داشتم بگی چش نداره ......دهن نداره ......که بلافاصله تا نگاهش کردی گفتی :" گوشبایه ندایه " اخه خودتم یه لنگ گوشواره ات در اومده..........عززززززززززیزززززززززم
بعدم بدون اینکه من راجع به بدن عروسک چیزی گفته باشم خودت براش (به قول خودت:"شابای" یعنی لباس )وپا کشیدی ........
با این کارات اگه هزار تا بوست بکنم هم کمه
دلم میخواد بغلت کنم فششششششااااااااااااااااارت بدم!
اینم همون نقاشی های خوشکلی که امروز برام کشیدی با توضیحات مامانی.....
این نقاشی هم مال چند شب پیشه تو تخته آهنرباییت ,خدایی این بدون کمک منه..........
دو تا چشم وبینی و یه گردی............
وقتی داشتم از نقاشیات عکس میگرفتم ,تو هم غنیمت شمردی و..............
خدارو شکر میکنم به خاطر داشتن دختر با استعدادی مثل تو....خدایا شکرت