سرگرم کننده ترین بازی برای یسنا

   سال و3-2 ماهت که بود تا کنارت می نشستم خودت رو می چسبوندی به من وقت وبی وقت ازم شیر میخواستی یه روز برای فرار از بهوونه گیریهات برای شیر یه فرکری به سرم زد رفتم یه سررسید پارسالی ویه خودکار اوردم شروع کردم به کشیدن شکلک برات:نی نی خندون ,نی نی ناراحت ,گریون ,اخمو و....وهمه جور حیوون فانتزی .خدایی نقاشیمم بد نبود!

از اون روز عاشق نقاشی شدی ,تا حوصله ت سر میرفت دستمو می گرفتی ومیبردیم تو اتاق واشاره میکردی به همون سررسید و می گفتی نی نی .منم برات میاوردمش ونقاشی میکشیدم.

الهی بگردمت از اون روز مجله خون هم شدی وبا همه کوچولوییت هر جا عکس بچه ها رو میدیدی اداشون رو در میاوردی مثلا اگه بچه در حال جیغ کشیدن بود تو هم جیغ میکشیدی و می گفتی :"مامانی نی نی ااااااااااااااا."

همیشه سرانگشتات وکف دستت برات شکلک می کشیدم عاشقشون بودی یه ربعی سرت با اونا بند بودوباهاشون حرف می زدی بهشون غذا میدادی موقع غذادادن گردنت رو کج میکردی و هر چیز خوردنی وغیرخوردنی رو فشار می دادی به شکلکت ومیگفتی :"منه منه منه منه !"

اگه شکلک جیغ جیغو برات میکشیدم تو هم جیغ میکشیدی بعدشم اخم می کردی و نگاش میکردی و می گفتی:"اااااا....دوا(دعوا) ........یبو مامانت (برو پیش مامانت) فدات بشم قیافه ت خیلی بانمک میشد با اون قد کوتاهت بعضی وقتام برات شکلک می کشیدم ومیگفتم اینا یاسین خاله ودایی امینن تو هم تند تند بوسشون میکردی.

کم کم خودت خودکار به دست شدی ولباسات ,دستات,پاهات وهمه بدن کوچولوت رو خودکاری میکردی که کف دستت نی نی بکشی .دیدم اینجوری بده یه شب که با بابایی رفتیم بیرون برات مداد رنگی و تراش ویه مداد عروسکی خریدیم عرووسک مدادت رو با تراشت که به خونه نرسوندی ولی با مداد رنگی هات خیلی  حال کردی و شب تو مشتت بودن که خوابت برد. قربون خوابیدنت بشم.

هنوز که هنوزه روزی یکی دو ساعت باید وقتمونو با نقاشی کشیدن پر کنیم البته الان دیگه خودتم نقاش شدی ویادگرفتی دایره بکشی رنگا رو هم خوب میشناسی