یسناگلییسناگلی، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 16 روز سن داره
آرش کوچولوآرش کوچولو، تا این لحظه: 7 سال و 11 ماه و 13 روز سن داره

گنجشکک اشی مشی

منو باش !....................اونو باش!..............

1393/2/26 9:46
نویسنده : مامان مهلا
327 بازدید
اشتراک گذاری

امروز صبح که داشتم خونه رو جارو میزدم یسنا صدام زد که :مامانی جیششششششسوت

تا جارو رو خاموش کردم و خواستم برم پیشش ...........

دیدم بععععععععععله تعجب ......

خودشو خیس کرده و پاهاشو از هم باز کرده همونجا واستاده خطا

منم که دیدم دفعه اولش نیست وسرمم شلوغ بوددلخور

گفتم:همونجا وایستا حق نداری از جات تکون بخورینه !تا تو باشی دفه دیگه رو فرش جیش کنی !دلخور

طفلکی بچم که عین خیالشمسکوت نبود.گفت :باشهترسو

خلاصه ..........

من :اتاقا رو جارو زدمخسته

یسنا :همونجوری واستاده بود و با خودش حرف زدمتنظر

من:آشپزخونه رو جارو زدم خسته

اون :لی لی حوضک خوند زیبا

پانزده دقیقه بعد................

من:سیب زمینی آب پز پوست کندم بی حوصله

اون :با آدم خیالی روبروش که نمیدونم کی بودمتفکردعوا میکردتعجب

من :دوپیازه درست کردمخسته

اون :آواز میخوند و دست میزدتشویق

خلاصه

من :دروغگوشاکیسوتغمناکگریهدلشکستهگیجخواب آلودغمگینبدبوسبزعصبانیاز رو رفتمووووو............

اون :متنظرخندونکشیطانعینکحسودچشمکتلفنبای بایهچنان مشغول بود..........

خودمم نفهمیدم کاری که باهاش کردم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

تنبیه بود.؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟سوال

سنجش صبر بود؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟غمناک

یا......فقط و.............فقط..........یه جو تربیتی کوچیک؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟درسخوانخجالت

حوصله م سر رفت رفتم براش شلوار آوردم عوضش کردمگیجخجالت

مامان به این ضایعی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟دلغک

 

پسندها (10)

نظرات (6)

مامانی آیلین
27 اردیبهشت 93 14:23
ای جان دخمل صبوری داری
مامان مهلا
پاسخ
مرسی عزیزم خیلیم حرف گوش کنه قربونش
samira
28 اردیبهشت 93 10:48
واقعا که معلومه دختر صبوری هست یسنا جون اگرباران بود..............
مامان مهلا
پاسخ
آره صبوریش به خودمم ثابت شد تو اولین تبیه جیشش شکستم داد
خاله مینا
28 اردیبهشت 93 14:31
آخی عزیزم. مهلاجون خوشم میاد تو از رو رفتی ولی یسنا ننننننننننننننننن
ساناز
3 خرداد 93 10:38
آخي عزيزم چه صبور و عسلي
مامان مهلا
پاسخ
اره بچم قربونش بشم خودمم فکر نمیکردم اینجوری باشه
مامان و بابای ثنـــــا
22 خرداد 93 16:51
اي جونم چه مامان نازي ، وقتي گفتين با ا دم خيالي دعوا ميکرد منو ميگي اخه بچه داداشم يه ادم خيالي داشت به نام سيبيلو يه روز ديديم دنيا داره به زمين ميکوبه و دعوا ميکنه گفتم دنيا چيکار ميکني ، گفت دايم سيبيلو مزنم خيلي بي تبته (بي تربيته) ما از خنده الهي جيگرم چه قدر نازو حرف گوش کني ، يسنا خانمي خدا حفظت کنه ، خيلي عسلي ، معلومه مامان جونت ......
مامان مهلا
پاسخ
آدم سیبیلو آره یسنا هم یه بار به این آدم خیالیه میگفت بیا بیا بوسش میکرد ده بار می گفت برو برو باهاش دعوا میکرد
setareh
12 آذر 93 23:45
وای کلی با این پستت خندیدم .. خیلی باحاله این وروجک خانم
مامان مهلا
پاسخ
خوشحالیم که موجبات خنده شما رو فراهم کردیم