منو یک هنرمند کوچولو....!
دیشب من و یسنا اوقات فراقتمون رو با نقاشی و بازی با هم گذروندیم خیلیم بهمون خوش گذشت!
دخترکم انقد قشنگ مداد دستش میگیره و نقاشی میکنه, که حال میکنم! نگاه کردن به نقاشیهاش ,برام از دیدن یک اثر هنری حرفه ای هم لذت بخش تره!
اینا هم نقاشیا و بازیایی که با هم کردیم;
این دومین باری بود با هم نقطه بازی میکردیم ,که
کامل یاد گرفته بود نقطه ها رو به هم وصل کنه و مربع درست کنه !
من به حل جدول سودوکو خییلی علاقه دارم, وقتی تو مجله ای, پشت کبریتی, یا جایی دیگه میبینم ,منتقلش میکنم رو کاغذ و تا حلش نکنم ول کن نیستم!
داشتم یه جدولو میکشیدم رو کاغذ ,که دید و جدول
کشیدنم یاد گرفت! دیگه اون شب ول کن نبود, اون جدول میکشید منم حیوونا و میوه هایی که میگفت رو می کشیدم تو جدول!
خودش شد یه بازی...!
اینم از دستای یسنا که گذاشت رو کاغذ و من براش کشیدم...
اینم دست من که گذاشتم رو کاغذ و یسنا برام کشیده!!!!!!!
یه دختر کوچولو با مژه های بلند.....!
و یه بابای سبیلو.....
مامان کشیدنشم که عین دختر کشیدنشه منتها با صورتی بزرگتر.....!